یادمه یکی نوشته بود :
توی سرمای زمونه برف غصه اب نمیشه
وقتی ناشکری زیاده دعا مستجاب نمیشه
کاش مثل گل زیر بارون شسته میشد بدیامون
عمریه مثل کویریم تشنه ایم تشنه بارون
آمار بازدید
یادمه یکی نوشته بود :
توی سرمای زمونه برف غصه اب نمیشه
وقتی ناشکری زیاده دعا مستجاب نمیشه
کاش مثل گل زیر بارون شسته میشد بدیامون
عمریه مثل کویریم تشنه ایم تشنه بارون
این روزها همه درس میخونن ما هم یکیشون
با کلی سرو کله زدن با کتاب و شونصدتا جزوه امروز رفتیم سر جلسه امتحان بدیم ولی خداییش این سوالارو میدادی هالیدی کم می اورد معلوم نبود از کجا اورده
خلاصه اینکه کلی می خنده به جوابای بچه ها
از طرفی مودمم قاط زده بود مریض شده بود با کلی این ورو اونورو اخرش موفق شدم کانکت بشم
( بابا نا سلامتی مهندس داریم می شیم دیگه نتونیم مودم و درست کنیم که فاجعه ست )
دیگه حرفی نیست ....
یادمان نیست چه گذشت
یادمان نیست چگونه گذشت
اما
یادمان باشد از چه گذشتیم
یادمان باشد چگونه گذشتیم
فعلا هیچ خبری نیست جز درس و دانشگاه و خستگی مسیر برگشت تو این اتوبوسای خوشگل و گرمایی که همه ازش فرارین ...
این نیز بگذرد ....
چه خوبه دلامون از امید پره ......
وقتی که خدا داشت منو بدرقه می کرد بهم گفت:
جایی که میری مردمی داره که میشکوننت ،
نکنه غصه بخوری ، من همه جا باهاتم تو تنها نیستی تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری،
قلب میذارم که جا بدی ، اشک میدم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی برمگردی پیشم .
اگرچه هیچکس نیومد سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش طاقت بیار و مرد باش
دل من حالش خوشه اصلا بلد نیست بگیره
ولی خیلی تنگ میشه گاهی میترسم بمیره
از این قفس از این زمین می خوام برم پر بکشم
برای این همه دیوار یه گوشه ای در بکشم .....
شخصی را به جهنم می بردند . در راه بر می گشت و به عقب خیره می شد .
ناگهان خدا فرمود : او را به بهشت ببرید .
فرشتگان پرسیدند چرا ؟
پروردگار فرمود : او چند بار به عقب نگاه کرد ... او امید به بخشش داشت .
زندگی آرام است مثل آرامش یک خواب بلند
زندگی شیرین است مثل شیرینی یک روز قشنگ
زندگی رویایی است مثل رویای ِیکی کودک ناز
زندگی زیباییست مثل زیبایی یک غنچه ی باز
زندگی تک تک این ساعتهاست
زندگی چرخش این عقربه هاست
همه دلمون و بستیم به این زندگی و هراسون این ور اون ور میریم مگه زندگی چیه؟